Monday, April 23, 2007

برخورد با بدحجابي يا نغض قانون



برخورد نيروي انتظامي با شهروندان به جرم نوع لباس و پوشش انها كه از اول ارديبهشت اغاز شده است بر خلاف
: اصول3 و22 و23 و24قانون اساسي ميباشد
.................................................
اصل 3 بند7 - تامين آزاديهاي سياسي و اجتماعي در حدود قانون
بند14 - تامين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوي عموم در برابر قانون
اصل22-حيثيت، جان، مال، حقوق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردي كه قانون تجويز كند....
اصل23-تفتيش عقايد ممنوع است و هيچكس را نميتوان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مئاخذه قرار دارد(ظاهر هر كس ميتواند از خط فكري او ناشي شود)ا
اصل32-هيچكس را نمي توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي كند ...

.................................................

از اين روي اين اقدامات نيروي انتظامي نغض صريح قانون اساسي و ازادي هاي فردي است
و مسوليت ان و پيامدهاي منفي اين طرح ها بر عهده ي نيروي انتظامي و فرماندهان ان ميباشد

با توجه به انچه رفت نيروي انتظامي بايد هرچه سريعتر طرح را متوقف ساخته و نسبت به اعاده ي حيثيت افرادي كه متضرر شده اند اقدام كند,
كاري كه دير يا زود مجبور به انجام ان خواهد شد ‏

Sunday, April 15, 2007

مزدک، موبد شورشی


برای شناخت آيين مزدک،
بررسی دو بعُد ضروری است، نخست بينش و جهان بينی او و تأثير آن ميان مردم و طبقات گوناگون. دوم پايگاه اجتماعی ـ اقتصادی و تحولاتی که بوجود آورد. اما پيش از آن اشارهی مختصر به زندگی مزدک لازم است.گرچه از تولد مزدک آگاهی درستی در دست نيست، اما قدر مسلم در زمان قباد ساسانی (488ميلادی) مردی از شهر استخر فارس در مقام موبدی توانا ـ بنا به روايت طبری موبدموبدان «قاضی القضات» بود ـ دست به تفسير و اصلاحاتی در آيين زرتشت زد، تفسيری که به زند معروف گشت و بعدها هواداران او را زنديک ناميدند. مزدک با اقتباس از انديشههای يکی از حواريون مانی به نام بوندوس «Bundos» يا «زرتشت خورگان»(1) که مدتی به روم رفته بود، آيينی را پی نهاد که در اندک زمانی توانست پيروانی فزونی گرد آورد و حتا شاه ـ قباد ـ نيز به کيش او گرويد. اما چندی نگذشت که با مخالفت موبدان هوادار سلطنت و درباريان قدرتمند، نخست قباد برکنار و برادرش ـ جاماسپ ـ به سلطنت رسيد، سپس در توطئهی ناجوانمردانه، مزدک با گروه بيشماری از پيروانش (528م) کشته شدند.نکته قابل ذکر، بيشتر مورخان کشتار مزدکيان را به زمان پادشاهی خسرو اول نسبت میدهند، اما اين امر درست نيست وهنوز دو تا سه سالی به پادشاهی خسرو اول مانده بود. به عبارتی اين واقعه در زمان پادشاهی قباد رخ داد و خسرو هنوز وليعهد بود. اما اين که چگونه شد، قباد از مزدکيان روی برگرداند و پسرش ـ خسرو ـ توانست آنان را نابود کند، از نکات مبهم تاريخ است
.ادامه ی مطلب...کلیک کنید

مانی.

7 اسفند ماه هجري خورشيديماني انديشمند بزرگ ايران و روزي که اعدام شد26 فوريه سال 277 ميلادي« ماني» انديشمند بزرگ ايراني و باني مكتب «مانيكيسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد.اعدام ماني نتيجه نفوذ بيش از حد روحانيون آيين زرتشتدر دستگاه دولت ساساني ايران بود.ماني كه افكار اواز شرق تا چين و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقيده داشتكه معنويت و ماديت هميشه در تضاد هستند و همهمشكلات جهان و مسائل بشر از ماديات و مادي گريسرچشمه مي گيرد . ماني مكتب (ايسم) خود را برپايهمعنويت ، خوبي ، راستگويي ، دفاع از حقيقت و نيز اعتدال و ميانه رويدر زندگاني روزمره قرارداده بود و از اين جهت است كه مورخانو فلاسفه وي را «آموزگار معنويت» لقب داده اند. ماني مي گفتكه دلبستگي مطلق به ماديات و پيروي از نفس اماره است كه بشر رابه دروغگويي ، ارتكاب جنايت و انواع بدي كردن وادار مي كند. ويتاكيد داشت كه ماديات انسان را اسير و برده نفس خود مي كند،و خود خواهي و جاه طلبي فردي را به وجود مي آورد. طبقآموزش هاي ماني «ماديت» نبايد وارد وجود (ذهن) انسان شود وتاكيد داشت كه براي جلوگيري از ورود ماديات به وجود انسان بايد به آموزش و پرورش كودك توجه شود تا «انسان»، غير مادي پرورشيابد . بنابراين، بي جهت نيست كه ماني ايراني را يكي ازپدران «آموزش و پرورش» مي دانند ، و او بود كه فراهم آوردن وسايل آموزش و پرورش درست (داراي هدف) كودكان و نوجوانان رامهمترين تكليف مديريت يك جامعه (دولت) قرار داد. در فلسفه «ماني» جرميعني تجاوز به حقوق ديگران اعم از فرد يا جمع. او مي گفت «فرد معنوي» به حقوق خود قانع است؛ لذا در صدد تجاوز به حقوق ديگران بر نمي آيد، وهمين قانع بودن به حق، انسان را غرق لذت مي كند. فلسفه ماني برخلاف تصوف، خواهان معنويت مثبت، كار و كوشش عادي، انگيزه خدمت به جامعه، ثمربخش بودن و توليد است. ماني تا آن حد از گرايش مردم به مادياتوحشت داشت كه اعتدال در لذات جسماني را توصيه مي كرد از جمله اين كه مردهارا از توجه بيش از حد به « زن »كه ممكن است مرد را به راه نادرست بكشاندو آلوده سازد برحذر مي داشت. ماني در زندگي شخصي با خوردن گوشت و خوراكيهايي كه از مواد غير خالص تهيه مي شدند موافقت چندان نداشتو انسان را ذاتا گوشتخوار نمي دانست. فلاسفه اروپاييهنوز در گفته و نوشته هاي خود از انديشه هاب ماني نقل و به انها استناد مي كنند