محشر خر
کدوم توهین ؟؟ مگه چیز بی ربطی گفته که به آبروی اجداد هزارساله ی شما برخورده؟
و اما برهنگی
انسان برهنه متولد میشود و اگر هم تا آخر عمر برهنه بماند مشکلی نخواهد داشت . پوشش
برای محافظت در برابر سرما و گرما و ... پدید آمد ولی مانند بسیار موارد دیگر به بیراهه
رفت و کم کم وسیله ای برای اعمال قدرت در جهت یکدست نمودن جامعه ی تحت سلطه شد
و به صورت نمادی برای سنجش میزان
تسلط حاکم بر اجتماع تعریف شد .
از اینرو است اگر میبینید زمانی که حکومتها از پس حل مشکلاتشان
برنمی آیند و اقتدار خود را در معرض خطر میبینند
بیشتر به کنترل پوشش جامعه علاقمند میشوند تا از این رهگذر سرپوشی بر اقتدار
ازدست رفته ی خویش بنهند و حس اعمال قدرت بر جامعه را ارضا کنند
و نیز این حس را به جامعه تزریق نمایند
در سمت دیگر افراد از پوشش برای بیان نظرات , اعتراض , موافقت و جلب توجه استفاده
کردند و پوشش باز هم بیشتر در جوامع بشری نهادینه شد
اما نقطه ی عطف این جریان ورود دین به ماجراست . دین که برای بقا نیازمند نهادینه کردن و
تقدس امور ابتدایی و مضخرف میباشد با ارائه ی تعریف و حدود برای پوشش افراد آن را از
یک امر اجتمایی به یک امر فطری و اجتناب ناپذیر بدل نمود و بدین ترتیب پوشش از این پس
گرایش دینی جامعه را نیز نشان میداد و به عنوان نماد حاکمیت دینی نیز عمل میکرد .
و اما موجی که از آن به عنوان برهنگی در غرب یاد میشود و پس از آن هر وقت که فرصتی
یافت در ایران نیز سر برآورد و حتا به زور اسلحه و مزدوران پلیس نیز قابل مهار
نمیباشد حاصل سر باز کردن عقده های هزاران ساله میباشد که در غرب پس از رنسانس و در
ایران هرگاه که مجال یافته پا گرفته است . و از اینرو گرایش به برهنگی نه غربزدگی و بی
هویتی بلکه بازگشت به طبیعت و فرار از هویت جعلی ساخته ی دست حکومت و دین میباشد.
صادق هدایت د داستان"س.گ.ل.ل" این بازگشت به طبیعت وبرهنگی را پیشبینی میکند
مزدک میرزا
نوشته ی: مزدکمیرزا در 2:42 AM 0 نظر بده
موضوع و اما برهنگی
در ماه گذشته، پورمحمدی وزير کشور بر ضرورت صيغه به عنوان راه حل مشکلات جوانان تاکيد کرد. برخی ادعا ميکنند دولت چون نميتواند با چماق از رابطه آزاد دختران و پسران جلوگيری کنند، با طرح صيغه به نوعی بر سر آن کلاه شرعی گذاشته و به اين ترتيب به آن تن در ميدهد. اما اين ارزيابی درست نيست. در دنيای واقعی دختران و پسران جوان برای اينکه بتوانند از شر ممنوعيت های رژيم خلاص شده و با هم معاشرت کنند، به راه حل توصيه شده توسط آخوندها پناه نمی برند. اکثريت دختران و زنان، و حتی پسران اين "راه حل" قرون وسطايی را تحقير آميزتر و مضحک تر و تراژيک تر از آن می بينند که آن را به عنوان طريق عادی معاشرت برگزينند. اما صيغه در چارچوب مذهب و مصايب اقتصادی و اجتماعی که ايجاد کرده است، رواج پيدا ميکند. اول به دليل نياز اقتصادی بسياری از زنان. دوم به دليل اينکه برای بسياری از مردان راه حل ساده تری برای چند همسری است. سوم و مهمتر از همه به عنوان کلاه شرعی برای خريد و فروش حرفه ای تن زن يا فحشاء که حالا به آن عنوان محترمانه تر تن فروشی را داده اند، اما بهتر است آن فحشای خريداران سکس ناميد، زيرا فروشندگان در اکثريت قريب به اتفاق موارد از سر اجبار به آن تن در ميدهند. به هر حال اين آخری از همه مهمتر است چون صيغه در اساس تجارت با بدن زن تحت کلاه شرعی است و بقيه موارد را هم بايد به آن اضافه کرد. روش کار دولت برای "حل" مشکلاتی که ايجاد ميکند، قربانی کردن دو باره آن دسته از قربانيان سياستهای خودش است که بيش از همه قربانی شده اند. دولت برای جلوگيری از به اصطلاح "بوالهوسی" مردان، به زور بر سر زنان حجاب ميکشد، برای محدود کردن آسيب های اجتماعي، به گردن قربانيان خود آفتابه می بندد، برای حل مشکل محروميت جنسی جوانان، قرارداد موقت تن فروشی و صيغه را تشويق ميکند. س.آ مردان حاکم در دولت دچار اين توهم اند که هنوز در قرون وسطی به سر می برند و زنان ايرانی را آنقدر عاجز به شمار می آورند که تصور ميکنند ميتوانند مشکلات خود را بازور گويی مضاعف به زنان حل کنند. اما در حقيقت با اين کارها به گردن خود آفتابه انداخته و خود را در مقابل جهانيان و بيش از همه در مقابل زنان ايران به تماشا ميگذارند. ما اگر چه با شيوه های قرون وسطايی کلاه بوقی بر سر گذاشتن و آفتابه در گردن کردن مخالفيم، اما حالا که آنها خود با چنين پيشنهادهايی به گردن خود آفتابه می بندد، مجبوريم آن را تماشايی بخوانيم و همه را به تماشای رسوايی آنان فرابخوانيم.
بله , پول است و چیزی خوشخوراک است...ا
آخوندا یه عمر باپا اندازهای خانهء عفاف در زمان قدیم (قلعه) دعوا داشتند..مردم فکر میکردن برسر مسئلهء شرعیات و از این چرندیاته .انقلاب هم که شد اول همونجارو آتش زدن و خانم رئیساشو کشتن...بعد زمزمهء ایجاد مجدد خانهء عفاف کردن ببینن کسی صداش درمیاد...خب در اومد و لایحه رد شد..خلاصه انقدر دم این و اونو دیدن تا نتیجه این شد که اسمشو نذارن خانهء عفاف .. بذارن دارالصیغه اسم خودشونم نذارن دلال محبت..بذارن مجریان سنت پیامبر اسم خواهرها و دخترانشونم نذارن تن فروش بذارن ..جویندگان بهشت...اسم کله گندههاشونم که این پروسه رو علم کردن نذارن باج خور ...بذارن نایبان بقیه الله.. تا به این نزاع چندین ساله برای کسب تصدی پست شریف خاتمه بدن ....خالا دیدین روز از نو ... فقط جای حسابدارها عوض شده
یعنی بجای اینکه آزادی و حرمت به جامعه هدیه کنند که مردم بتوانند از اولین حقوق اجتماعی خود بهره مند شوند میگو یند ماباید اجازه بدهیم و آنهم خرج دارد .. حق الصیغه را بدهید ..بقیه اش را خود دا نید و هر پوریشنی که دوست دارین و این آزادی را قدر بدانید..و زنان و مردان را بجای فرستادن در پارکها و رستورانها و تفریحات دوستانه و سالم ..آنهارا به چهار دیواریهای مسقف روانه میدارند..یکی نیست بپرسد پس چرا آنجارا خراب کردید و مسئولانش را دار زدید؟ خب از اول آنجا را مثل همه جای دیگر مصادره میکردید که امروز بکارتان بیاید.فقط مثل بقیهء موارد اسمش را یک اسم شرعی دهن پر کن مثلا "بیت سنت نبوی" میگذاشتید....بهتر نبود؟
دست انداز اسلامی
در دو هفته گذشته از خطیبهای مسلمان در کشور مصر گفت: اگر زنان در ادارات به همکاران مرد ، شیر بدهند شرعاً محرم و هلال یکدیگر هستند!!!!!!! ا
فقط یک سوآل از دولت..؟ خب این صیغه هارو کجا باید برد ؟فکری هم برای مکانش کردید؟...ا
شنیدم قراره کیوسکهای صیغهء شبانه روزی درتمام سطح شهر دایر کنند وچون امر اسلام و خداپسندانه و شریفی است که علمای دین ثواب بیحسابی بر آن قائل شده اند..طبق معمول برای قاپیدن فیض اخروی اهل بیت آخوندا ناثهمه؟ و بسیجیها و سپاهیها ونیروهای انتظامی و نسوانشان هم داوطلب شده اند در این امر خیر پا بپای فقها و آیات عظام از فیض اجرای چنین فریضهء شریفی بهره مند بشن و پای کیوسکهای سراسری و شبانه روزی صف بکشن و خدمت به آقایان کنند و مثل همیشه ثوابشو ببرن ..سخنگوی این شریفه ها اعلام کرده در راه میارزه با آمریکا که مارو تحریم کرده..و بنزین نداریم برای اینکه پمپها راکد نمونند و از بی بنزینی.. نیروی انسانی در منازل پای ماهوارهها هدر نره.. ما جایگاههای بنزین راهم جهت جلو گیری از ترافیک مراجعین مورد استفاده قرار میدیم ....که به اینوسیله سر صدای رانندههاهم که عمدتآ مردند درنمیاد.....یعنی بازهم پول ملت میره تو جیب دولت...بازم ناشکری کنید و بگید دولت بفکر ملت نیست....بازم بگید دولت احمدی نزاد بفکر تفریح جوونا نیست...
من جوان هیز مجردی هستم که بهر سوراخ سمبه ای سر میزنم تا اموراتم را بگذرانم...چون بر اثر فقر مالی قادر به ازدواج نیستم و فکر میکردم کار بدیه و حاج آقا بدش میاد روم نمیشد بگم دخترتو صیغه ای مخوام از روزی هم که دختر حاجی رو دیده ام شب و روز ندارم ولی حالا که دیدم خود حاجی پیشقدم این امر خیر شده از اینطریق دنبال دوتا آخوند باشرف میگردم برن خدمت حاجی که بانی این امر خیر شدن ..دخترشونو واسه یه چند روزی به صیغهء من در بیارن که اجر اون دنیا نصیب ایشون بشه و کیف این دنیا نصیب ما...گمون نمیکنم دیگه از جهت شما اشکالی داشته باشه.... درسته حاج آقا...؟ انشاله فکر نکنید شمارا با دلالهای خانهء عفاف اشتباه گرفتم...استغفرالله.
نوشته ی: مزدکمیرزا در 6:55 AM 3 نظر بده
موضوع صیقه سنت نبوی و فاحشگی
این روزها سریال احمقانه ای به نام " چهل سرباز " از شبکه ی2 پخش میشه
که علاوه بر اینکه هیچ نقطه ی قوتی نداره کلی هم کارها و حرفهای احمقانه و
مسخره توش ردوبدل میشه . یکی از نقاط قوت کارگردان اینه که از یه مشت
غازقلنگ به جای اساطیر کهن استفاده کنه و ...ا
از اینا گذشته تو یه قسمتش دوتا اتفاق جالب افتاد :
رستم یه یا علی گفت و ادامه داد که این اسم شوری در من افکند " ا1
2 همه ی تاریخدانها و نیز ملت ایران برای اولین بار متوجه شدن که " پشوتن" دلاک حمام بوده نه شاهزاده
اونجایی که اسفندیار گفت : "پشوتن برایم آب بیاور میخواهم تن بشویم " انوشته ی: مزدکمیرزا در 4:47 AM 0 نظر بده
موضوع مزدک، موبد شورشی
7 اسفند ماه هجري خورشيديماني انديشمند بزرگ ايران و روزي که اعدام شد26 فوريه سال 277 ميلادي« ماني» انديشمند بزرگ ايراني و باني مكتب «مانيكيسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد.اعدام ماني نتيجه نفوذ بيش از حد روحانيون آيين زرتشتدر دستگاه دولت ساساني ايران بود.ماني كه افكار اواز شرق تا چين و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقيده داشتكه معنويت و ماديت هميشه در تضاد هستند و همهمشكلات جهان و مسائل بشر از ماديات و مادي گريسرچشمه مي گيرد . ماني مكتب (ايسم) خود را برپايهمعنويت ، خوبي ، راستگويي ، دفاع از حقيقت و نيز اعتدال و ميانه رويدر زندگاني روزمره قرارداده بود و از اين جهت است كه مورخانو فلاسفه وي را «آموزگار معنويت» لقب داده اند. ماني مي گفتكه دلبستگي مطلق به ماديات و پيروي از نفس اماره است كه بشر رابه دروغگويي ، ارتكاب جنايت و انواع بدي كردن وادار مي كند. ويتاكيد داشت كه ماديات انسان را اسير و برده نفس خود مي كند،و خود خواهي و جاه طلبي فردي را به وجود مي آورد. طبقآموزش هاي ماني «ماديت» نبايد وارد وجود (ذهن) انسان شود وتاكيد داشت كه براي جلوگيري از ورود ماديات به وجود انسان بايد به آموزش و پرورش كودك توجه شود تا «انسان»، غير مادي پرورشيابد . بنابراين، بي جهت نيست كه ماني ايراني را يكي ازپدران «آموزش و پرورش» مي دانند ، و او بود كه فراهم آوردن وسايل آموزش و پرورش درست (داراي هدف) كودكان و نوجوانان رامهمترين تكليف مديريت يك جامعه (دولت) قرار داد. در فلسفه «ماني» جرميعني تجاوز به حقوق ديگران اعم از فرد يا جمع. او مي گفت «فرد معنوي» به حقوق خود قانع است؛ لذا در صدد تجاوز به حقوق ديگران بر نمي آيد، وهمين قانع بودن به حق، انسان را غرق لذت مي كند. فلسفه ماني برخلاف تصوف، خواهان معنويت مثبت، كار و كوشش عادي، انگيزه خدمت به جامعه، ثمربخش بودن و توليد است. ماني تا آن حد از گرايش مردم به مادياتوحشت داشت كه اعتدال در لذات جسماني را توصيه مي كرد از جمله اين كه مردهارا از توجه بيش از حد به « زن »كه ممكن است مرد را به راه نادرست بكشاندو آلوده سازد برحذر مي داشت. ماني در زندگي شخصي با خوردن گوشت و خوراكيهايي كه از مواد غير خالص تهيه مي شدند موافقت چندان نداشتو انسان را ذاتا گوشتخوار نمي دانست. فلاسفه اروپاييهنوز در گفته و نوشته هاي خود از انديشه هاب ماني نقل و به انها استناد مي كنند
نوشته ی: مزدکمیرزا در 12:52 AM 0 نظر بده
موضوع و نکوبیم آب را در هاون
کورش بزرگ زمانی گفته بود :
ای آدمیزاد،
هر که باشی و از هر جا که بیایی،
و از آن ِهر زمانی که باشی،
زیرا میدانم خواهی آمد
، من کورشم
، که برای پارسیان این کشور پهناور را ساختهام
،پس به این مشت خاک، که تن مرا پوشانده، رشگ مبر
هر کس آهنگ ویرانی آرامگاه مرا کند
اهورا مزدا او را نابود کند
نوشته ی: مزدکمیرزا در 4:36 AM 0 نظر بده
موضوع آرامگاه کورش, پاسارگاد, نابود میشود
چهارشنبه سوری
آیینی که بعضی با تنگ نظری و خرافات دینی خود آن را مورد بی مهری قرار دادند
یا حتا با افکار ناقص خود آن را آتش پرستی قلمداد کردن وتیشه به ریشه هویت ملی
و اصالت نسل جوان زدند و یکبار هم زحمت جستجوی حقیقت را به خود ندادند٬
ولی بکوشیم تا یان فرهنگ و این کتاب را همچون گوهری ارزشمند در صدف افکار خویش
بپرورانیم و حافظ این میراث بزرگ بشری باشیم تا دستخوش فراموشی نگردد و برای آیندگان باقی بماند.
در شاهنامه فردوسی٬ قصه (حدودا به هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد) از آنجا آغاز میشود که :
کیکاووس شاه که پادشاه عادلی بود و در زمان او آریاییان (ایرانیان) در قدرت
و عزت زندگی میکردند پسری داشت به نام سیاوش...
در آن زمان رسم چنین بود که پسران وقتی به سن پانزده سالگی میرسیدند میبایت
تحت آموزش استادان فن تیراندازی٬ اسب سواری و
فنون جنگاوری قرار میگرفتند و جه بسا این آموزشها با سفرهای متعدد همراه بود.
سیاوش نیز که حالا به سن ۲۱ سالگی رسیده است با کسب مهارتهای لازم و اندامی ستبر
و رشید از سفر طولانی باز میگردد و بوسه بر دستان پدر میزند ولی سودابه جوان
که همسر جدید و سوگلی کیکاووس بود یک دل نه صد دل٬ به او میبازد ولی در
شکار دل سیاوش ناکام میماند و سیاوش در هر بار تمنای نابجای وصال از سوی سودایه٬
به او میگوید که او را همچون مادر خود میداند و عشق را با خیانت به پدر آلوده به ننگ نخواهد کرد.
سودابه کینه سیاوش را به دل میگیرد و در پی انتقام از او٬ تهمت ناروای خیال تجاوز را
به سیاوش نسبت میدهد و کیکاووس که از شنیدن این موضوع دیوانه وار نعره میکشید
فرمان اعدام سیاوش را در واپسین سه شنبه سال صادر میکند ولی سیاوش پاک٬
برای اثبات پاکدامنی خود از پدر میخواهد تا از آتش بگذرد تا اگر به سلامت از آتش گران بیرون آمد
کیکاووس بداند که او مهر پدر را با هیچ عشق ناپاکی طاق نمیزند.
در میان گریه عزیزان و دوستان٬ غم غروب صد چندان میشود... آتشی بزرگ فراهم میاید
و سیاوش با جامه سفید در سیاهی شب٬ به آرامی درون دود و آتش میرود ولی آتش با محبت
و گرمی مایه گرفته از محبت خداوند٬ سیاوش پاکر ار یه سلامت تا آنسوی دیگر بدرقه میکند
و غریو شادی از مردم بلند میشود و کیکاووس بیقرار٬که حالا آرزوی دیگری جز وصال
دوباره سیاوش نداشت او را با چشمان اشک آلود در آغوش میگیرد و از او تمنای بخشش میکند.
سودابه که شرمنده از دروغ و خطای خود شده بود به گناه خود اعتراف میکند
ولی به خواست سیاوش گناه او بخشوده میشود ولی سیاوش که میدانست از کینه سودابه و عشق سوزان او
در امان نخواهد بود در پی فرصتی است که دوباره به سفر برود ولی هر بار پدر مانع میشود............
دیری نمیگذرد که افراسیاب رویین تن که دشمن دیرینه ایرانیان بود با سپاهی بزرگ به جنگ
ایرانیان میاید ولی کسی از افسران سپاه جسارت رفتن به صحنه نبرد را ندارد
. در این هنگام سیاوش از پدر رخصت عزیمت به نبرد و رویارویی با خصم میکند
پدر درمانده است و رستم دستان و سربازانش را که اکنون در جبهه ای دیگر مشغول جنگ با
دشمنان ایران زمین هستند در بر ندارد٬ به ناچار مهر پدری را با نثار بوسه های آخرین
به سیاوش جوانش هدیه میکند و سیاوش فدایی با سربازان اندک راهی نبردی نابرابر میشوند.
سیاوش و سربازان به سپاه دشمن میزنند و قراولان افراسیاب را نابود میکند و خبر با
پیک پیروزی به کیکاووس میرسد ولی پس از چند روز افراسیاب٬
جنگاوری ورزیده با سپاه سیاهش میرسد و دستش را به خون سیاوش ناکام آلوده میکند و
این خبر بسرعت در تمام ایران زمین میپیچد تا به گوش رستم میرسد و رستم که به خروش میاید
فرماندهی سپاهش را به برادرش میسپارد و با دسته کوچکی از سپاهش بسرعت
روانه جنگ با افراسیاب میگردد و برادر رستم و بقیه سپاه ایران نیز که از این خبر
سخت آشفته بودند در یورش سختی جنگ را با شکست دشمن٬ یکسره میکنند
رستم به اردوگاه افراسیاب میرسد و پس از نبرد سخت و تن به تن
, خیال اهریمنی
و برای کمک به رستم در پی او روانه میشوند.اش را همراه او به درک میسپارد
و بدینسان سپاه افراسیاب٬ بدون فرمانده کاملا تارومار میگردد و خون سیاوش پایمال نمیگردد.
**********
آیین مهر و فرهنگ غنی و قهرمان پرور ایرانی٬ بجای سوگواری در
غم مرگ سیاوش(این افسانه واقعی یا واقعیت حماسی) شادی عبور سیاوش را از آتش را برمیگزیند
تا در هر سال به پاس پاکدامنی سیاوش و سیاوشان ایران زمین و محبت بی دریغ خداوند
به سیاوشان پاکدامن٬جشنی بر پا کنند و مرد و زن٬
یاد او را در دل زنده کنند و با پریدن از روی آتش خود را لایق سیاوش بودن بدانند.
مزدکمیرزا
نوشته ی: مزدکمیرزا در 12:21 AM 0 نظر بده
موضوع تاریخ جشن چهارشنبه سوری
نادانی یا جهل چیست؟؟
نادانی این است که انسان بدون آگاهی به چیزی بدان اعتقاد داشته باشد
و نیز نادانی ابدی هنگامی ایجاد میگردد که انسان حاضر نباشد اعتقاداتش را
به بحث بگذارد
.
مکتب جهل چیست؟؟
مکتبی که مواردی را به گونه ای برجسته و حساس(مقدس) میکنند که نقد یا رد آزادانه ی
آنها دشوار گردد(مانند همه ی مکاتب اللهی). این مکتب ها به درستی رمز بقای خود
و ادامه ی چپاول مردم را در نادانی دیده اند
.
مکاتب جهل به مردم در باره ی وارد کردن ایراد و سوال به مقدسات هشدار میدهند
و هتا آنان را از فکر در آنباره باز میدارند(برای نمونه در اسلام بحث درباره ی چیستی
خداوند منع شده و انرا راهی به سوی کفر میشمارند) البته مکتب نادانی راه را درست برگزیده است
و در زمانهای درازی انسانها را به زیر کشیده و آنان را به دفاع از عامل بدبختی خود واداشته است.
پیروان جهل چه کسانی هستند؟؟
انسانهایی که این مکاتب را میپذیرند و یا با وارد شدن آنها به زندگیشان مخالفت نمیکنند
پیروان جهل را تشکیل میدهند. تعداد این افراد بسیار زیاد و بویژه در جوامع دین زده
اکثریت مطلق را تشکیل میدهند. و بدبختانه شمار آنان در بین تحصیلکرده های این جوامع
نیز بسیار زیاد است.
چرا پیروان نادانی از بدبختی خود دفاع میکنند؟؟
در ابتدای پیدایش اینگونه مکاتب معمولا مردمی که بدان میگروند در بدترین
وضع ممکن زندگی میککنند و سراسر زندگی گذشته ی خود را فنا شده میبینند
و از آینده نیز چیزی جز زجر و بدبختی را انتظار ندارند برای این
افراد اعتقاد به یک پشتیبان بزرگ و نیز زندگی مرفه پس از مرگ(حربه ی اساسی مکاتب نادانی)میتواند
افکار آنان را از جهنم روانی که به درستی میبینند رهایی داده و آرامشی روانی در آنان ایجاد نماید
با گذشت زمان این اعتقادات در نسلها نهادینه شده و تعالیم مکتب با بهبود شرایت زندگی نیز
امکان بازنگری در آنرا نمیدهد
ایرانیان عزیز راستی و درستی ومعنویت و سعادت در آسایش همه ی
انسانهاست و سعادت جز با بهره مندی همه از نعمتها و لذتها ی دنیا
ممکن نیست.
مزدکمیرزا
نوشته ی: مزدکمیرزا در 4:03 PM 0 نظر بده
موضوع مکاتب نادانی
هرچند که گفته ها درباره ی زرتشت و فلسفه ی او درست است
وشکی در باره ی نیت متعالی زرتشت و برخی از به اصطلاح رسولان
خداوند وجود ندارد و میتوان دریافت که هدف برخی از آنان اصلاحات اجتمایی
و ساماندهی زندگی مردم بوده است.ولی تاریخ به ما می آموزد که هر مکتبی
که به نوعی خود را به شرایط و موجودات خیالی (اهورامزدا-الله و...) مربوط
سازد در نهایت موجب ایجاد فساد و بردگی و بدبختی توده ی مردم میگردد و
افراد سودجو و قدرت طلب در هر حال با بهره گیری از همان سوراخ موش
موجودات خیالی مقدس شده(اهورامزدا- الله-شیطان و...)بر مردمی چیره میشوند که در
گذر زمانهای دراز به این مقدسات باور قلبی یافته اند و می اندیشند
که خلقتشان بر اساس همین سوراخ موشهای در ظاهر مقدس شکل یافته و هتا
اندیشه ی مخالفت با آنرا به سر راه نمیدهند. شما میتوانید نظیر این را در افکار
مسلمانان-مسیحیان و .. ببینید.که هتا اگر کلیسا با زور و همت عده ای مترقی از حکومت
ساقط شد باز مسیحیان به کلیسا و رهبران آن تعلق خاطر دارند. غافل از اینکه کلیساییان
همواره در اندیشه ی بازگشت به حکومت و ازسرگیری آدمسوزی و شکنجه گری به سر
میبرند و هنوز حسرت آنروزها را میخورند. اگرچه مسیح خوب بوده باشد(بر
فرض مثال) ولی در نهایت همان مقدساتش مردم را به خواری کشاند و البته تنها مردم
تهیدست را.اگر چه مسیح فرصت همکاری با سرمایه داران و غارتگران را نیافته باشد
ولی دین او به همت همین اربابان سرمایه گسترش یافت و همیشه در خدمت آنان خواهد بود
.
این شرح برای همه ی مکاتب به اصطلاح اللهی به همین شکل خواهد بود
دین گرچه با شهریاری آمیخته نباشد ولی بر آن تاثیر گذار خواهد بود ومردم از گزند
ادیان هیچگاه در امان نخواهند ماند(نمونه ی آن را در تاثیر کلیسا بر انتخابات در آمریکا
میبینیم که مذهبیون همیشه ریاکار "بوش" را به سبب اداهای مذهبی و رفتن به کلیسا و
مخالفت با همجنسبازها و ایجور حرامزاده بازی ها و... تبلیغ میکنند)ا
دوستان خوب ایرانی آگاهی و خرد هنگامی بدست می آید که دیگر کسی برای اجسام
خیالی و واهی ارزشی قائل نشود . زمانی که همه در برابری و آزادی به سر ببرند و
کسی را بر دیگری برتری نباشد.و زمانی که کسانی که ادعای ارتباطات اللهی دارند
مزحکه گردند
.
ایرانیان عزیز در رد یک مکتب وجود یک خدا کافیست.و یا وجود موجودی مقدس. هتا
اگر این مکتب زمانی مفید بوده باشد در گذر زمان فاسد میگردد
راه سعادت آزادیست و برابری است
با آرزوی ایران برابر و آزاد
مزدکمیرزا
نوشته ی: مزدکمیرزا در 12:04 AM 0 نظر بده
موضوع بردگی جاودان
نوشته ی: مزدکمیرزا در 4:40 AM 0 نظر بده
موضوع حرامزاده مرد
داستان سرگذشت مزدک در شاهنامه را در بخش نوشته ها گذاشتم
سعی کنید بخونید
مزدکمیرزا
http://www.mazdakebamdad.blogspot.com
ای درختان عقيم* ريشه تان در خاک های هرزگی مستور* يک جوانه ى ارجمند از هيچ جاتان ُرست نتواند* ای گروهی پيرهن چرکين ! تار چرکين پود* يادگار خشک سالی های گرد آلود* هيچ بارانی شما را* شست نتواند