Saturday, October 06, 2007

محشر خر

آقای دکتر احمدی نژاد در میان سیل استقبال کنندگان و ساجدان شکر از سفر ظفرمند خارجه بازگشتند تا بار دیگر ملت ایران (که کم از این مظاهر افتخار را نپرورانده است) سرمست تر از گذشته و با غرور و تعصب دینی و ملی مضخرف خود که حال هر جانوری به جز خودشان را بهم میزند , به حیات سراسر ننگ خویش ادامه دهد
-----------------------------
میگویند زمانی که ناصرالدین شاه قاجار برای خوشگذرانی و بازدید تماشاخانه ها و نسوان فرنگی وامهای کلان از خارجه میگرفت و به فرنگ میرفت در بین مردم غیور و همیشه جاهل ایران

این سخن افتاده بود که : شاه ایران برای مجبور ساختن شاهان ممالک
کفار و ینگه دنیا به اسلام و اجرای شریعت خدا در آن سرزمینها
بر آن کفار بیدین هجمه برده است. و لابد هنگام بازگشت سجده ی شکر میگزاردند
-----------------------------
حالا ببینیم رئیس اون دانشگاه چه گفته بود؟؟ این جملات رئیس دانشگاه کلمبیاست:
خيلی ساده، شما مسخره ايد. شما يا بطرز بی شرمانه ای تحريک کننده يا بطور حيرت انگيزی بيسواديد... من ترديد دارم شما شهامت فکری پاسخ دادن به سئوالات [ما] را داشته باشيد... شما يک ديکتاتور کوچک ظالم هستيد... من انتظار دارم شما ذهنيت جاهلانه ای را بنمايش بگذاريد که بخش عمده گفتار و کردار شما را تعيين می کند...اظهارات مضحک و ستيزگرانه شما... باعث شکست حزب شما در انتخابات [اخير] شد
بعدش یه عده در اومدن که این آمریکایی های بی ادب نمیدونن با جنس لطیف چه جوری باید رفتار کرد و به آقای دکترمون توهین شده

کدوم توهین ؟؟ مگه چیز بی ربطی گفته که به آبروی اجداد هزارساله ی شما برخورده؟

احمدی نژاد واقعا مسخره هست مگه کسی شک داره؟
در بیسوادی این دکتر و امثالش(که ملوم نیست کدوم ... به اینا دکترا داده و اصلا کی درس خوندن و ...) هم که شکی نیست ؟
اگه شکی هست با این برطرف میشه : احمدی نژاد در یکی از اولین جلسات دولتش از قراردادی ننگین به نام"گلستانچای" نام برد که به زعم خودش با توافقات هسته ای حسن روحانی قابل مقایسه است. و البته منظور دکتر از "گلستانچای " همون گلستان و شاید هم ترکمنچای بوده. این دکترا رو کی بهش داده خدا میدونه.

و احمدینژاد نه تنها شهامت فکری پاسخ دادن به سوال رو نداره بلکه پشتوانه ی فکری هم نداره و فقط یه مشت اراجیف به هم میبافه؟؟ میگید نه ؟ نیگا کنید: وقتی دانشجوهای پلی تکنیک به آقای دکتر گفتند که جلوی اسم بعضی دانشجوها 4تا ستاره بوده و... و ازش خواستن درباره ی ستارهدارها توضیح بده .احمدینژاد گفت : اون دانشجوها با این ستاره ها ستوان شدن.

بیا آخه انتظار دارین یارو آمریکایی بخاطر این جواب به دکتر ما مدال شهامت در پاسخگویی بده؟؟ والا
درباره ی مضحک بودن اظهاراتش هم همین بس که گفت: ما در ایران همجنسگرا نداریم . و خریت و سواد و اصالت مدرک دکترای خودشو بیش از پیش ثابت کرد

بقول ایرج میرزا:

چو باشد ملک ایران محشر خر...ا

------------:دیگر حرفهای یارو رئیس دانشگاه

دعوت از این سخنران به خاطر حق او برای گفتن نیست بلکه به خاطر حقی است که ما برای خودمان برای شنیدن قایلیم... ما می خواهیم با ذهن منفور دشمنانمان آشنا شویم.ء
زندانی شدن ایرانی های آمریکایی و اعدام 210 نفر در سال گذشته اشاره کرد و اعدام های در ملاء عام
اقای رییس جمهور شما تمام نشانه های یک دیکتاتور کوچک و بی رحم را دارید.ء
عدم آزادی مطبوعات و در خواست این که اساتید و دانشجویان دانشگاه کلمبیا هم به ایران سفر کنند
«آقای رییس جمهور انکار هولوکاست شما در سال 2005 باعث می شود که شما در این دانشگاه مسخره به نظر بیایید. این از دو حالت خارج نیست شما یا خیلی بی کله و اهل تحریک کردنید و یا فوق العاده بی سوادید!» (که حضار شروع به دست زدن کردن و وی برای جلوگیری از تندتر شدن جو خواست که دست نزنند).ء
آقای رییس جمهور شما باید بدانید که ما مرکز جهانی مطالعات یهودی و مطالعات در باره ی هولوکاستیم. واقعیت این است که هولوکاست مستند ترین حادثه ی انسانی در تاریخ بشری است! در نتیجه، اظهارات پوچ شما در انکار هولوکاست ما را به ترس وا می دارد.... می شود لطفا این مسخره بازی مشمئز کننده را تمام کنید؟ ... آیا می خواهید ما را هم از نقشه ی جهان محو کنید؟ ء
برخی از دانشجویان دانشگاه کلمبیا در عراق و افغانستان می جنگند، آنها ایران را به خاطر تجهیز نیروهای مخالف دشمن می دانند
---------------------------------------------------

مزدکمیرزا

Saturday, September 08, 2007

و اما برهنگی

و اما برهنگی

انسان برهنه متولد میشود و اگر هم تا آخر عمر برهنه بماند مشکلی نخواهد داشت . پوشش
برای محافظت در برابر سرما و گرما و ... پدید آمد ولی مانند بسیار موارد دیگر به بیراهه
رفت و کم کم وسیله ای برای اعمال قدرت در جهت یکدست نمودن جامعه ی تحت سلطه شد


و به صورت نمادی برای سنجش میزان



تسلط حاکم بر اجتماع تعریف شد .

از اینرو است اگر میبینید زمانی که حکومتها از پس حل مشکلاتشان

برنمی آیند و اقتدار خود را در معرض خطر میبینند

بیشتر به کنترل پوشش جامعه علاقمند میشوند تا از این رهگذر سرپوشی بر اقتدار
ازدست رفته ی خویش بنهند و حس اعمال قدرت بر جامعه را ارضا کنند


و نیز این حس را به جامعه تزریق نمایند


در سمت دیگر افراد از پوشش برای بیان نظرات , اعتراض , موافقت و جلب توجه استفاده

کردند و پوشش باز هم بیشتر در جوامع بشری نهادینه شد
اما نقطه ی عطف این جریان ورود دین به ماجراست . دین که برای بقا نیازمند نهادینه کردن و
تقدس امور ابتدایی و مضخرف میباشد با ارائه ی تعریف و حدود برای پوشش افراد آن را از
یک امر اجتمایی به یک امر فطری و اجتناب ناپذیر بدل نمود و بدین ترتیب پوشش از این پس
گرایش دینی جامعه را نیز نشان میداد و به عنوان نماد حاکمیت دینی نیز عمل میکرد .

و اما موجی که از آن به عنوان برهنگی در غرب یاد میشود و پس از آن هر وقت که فرصتی
یافت در ایران نیز سر برآورد و حتا به زور اسلحه و مزدوران پلیس نیز قابل مهار
نمیباشد حاصل سر باز کردن عقده های هزاران ساله میباشد که در غرب پس از رنسانس و در
ایران هرگاه که مجال یافته پا گرفته است . و از اینرو گرایش به برهنگی نه غربزدگی و بی
هویتی بلکه بازگشت به طبیعت و فرار از هویت جعلی ساخته ی دست حکومت و دین میباشد.

صادق هدایت د داستان"س.گ.ل.ل" این بازگشت به طبیعت وبرهنگی را پیشبینی میکند


مزدک میرزا

Monday, July 16, 2007

صیقه سنت نبوی و فاحشگی

در ماه گذشته، پورمحمدی وزير کشور بر ضرورت صيغه به عنوان راه حل مشکلات جوانان تاکيد کرد. برخی ادعا ميکنند دولت چون نميتواند با چماق از رابطه آزاد دختران و پسران جلوگيری کنند، با طرح صيغه به نوعی بر سر آن کلاه شرعی گذاشته و به اين ترتيب به آن تن در ميدهد. اما اين ارزيابی درست نيست. در دنيای واقعی دختران و پسران جوان برای اينکه بتوانند از شر ممنوعيت های رژيم خلاص شده و با هم معاشرت کنند، به راه حل توصيه شده توسط آخوندها پناه نمی برند. اکثريت دختران و زنان، و حتی پسران اين "راه حل" قرون وسطايی را تحقير آميزتر و مضحک تر و تراژيک تر از آن می بينند که آن را به عنوان طريق عادی معاشرت برگزينند. اما صيغه در چارچوب مذهب و مصايب اقتصادی و اجتماعی که ايجاد کرده است، رواج پيدا ميکند. اول به دليل نياز اقتصادی بسياری از زنان. دوم به دليل اينکه برای بسياری از مردان راه حل ساده تری برای چند همسری است. سوم و مهمتر از همه به عنوان کلاه شرعی برای خريد و فروش حرفه ای تن زن يا فحشاء که حالا به آن عنوان محترمانه تر تن فروشی را داده اند، اما بهتر است آن فحشای خريداران سکس ناميد، زيرا فروشندگان در اکثريت قريب به اتفاق موارد از سر اجبار به آن تن در ميدهند. به هر حال اين آخری از همه مهمتر است چون صيغه در اساس تجارت با بدن زن تحت کلاه شرعی است و بقيه موارد را هم بايد به آن اضافه کرد. روش کار دولت برای "حل" مشکلاتی که ايجاد ميکند، قربانی کردن دو باره آن دسته از قربانيان سياستهای خودش است که بيش از همه قربانی شده اند. دولت برای جلوگيری از به اصطلاح "بوالهوسی" مردان، به زور بر سر زنان حجاب ميکشد، برای محدود کردن آسيب های اجتماعي، به گردن قربانيان خود آفتابه می بندد، برای حل مشکل محروميت جنسی جوانان، قرارداد موقت تن فروشی و صيغه را تشويق ميکند. س.آ مردان حاکم در دولت دچار اين توهم اند که هنوز در قرون وسطی به سر می برند و زنان ايرانی را آنقدر عاجز به شمار می آورند که تصور ميکنند ميتوانند مشکلات خود را بازور گويی مضاعف به زنان حل کنند. اما در حقيقت با اين کارها به گردن خود آفتابه انداخته و خود را در مقابل جهانيان و بيش از همه در مقابل زنان ايران به تماشا ميگذارند. ما اگر چه با شيوه های قرون وسطايی کلاه بوقی بر سر گذاشتن و آفتابه در گردن کردن مخالفيم، اما حالا که آنها خود با چنين پيشنهادهايی به گردن خود آفتابه می بندد، مجبوريم آن را تماشايی بخوانيم و همه را به تماشای رسوايی آنان فرابخوانيم.
بله , پول است و چیزی خوشخوراک است...ا
آخوندا یه عمر باپا اندازهای خانهء عفاف در زمان قدیم (قلعه) دعوا داشتند..مردم فکر میکردن برسر مسئلهء شرعیات و از این چرندیاته .انقلاب هم که شد اول همونجارو آتش زدن و خانم رئیساشو کشتن...بعد زمزمهء ایجاد مجدد خانهء عفاف کردن ببینن کسی صداش درمیاد...خب در اومد و لایحه رد شد..خلاصه انقدر دم این و اونو دیدن تا نتیجه این شد که اسمشو نذارن خانهء عفاف .. بذارن دارالصیغه اسم خودشونم نذارن دلال محبت..بذارن مجریان سنت پیامبر اسم خواهرها و دخترانشونم نذارن تن فروش بذارن ..جویندگان بهشت...اسم کله گندههاشونم که این پروسه رو علم کردن نذارن باج خور ...بذارن نایبان بقیه الله.. تا به این نزاع چندین ساله برای کسب تصدی پست شریف خاتمه بدن ....خالا دیدین روز از نو ... فقط جای حسابدارها عوض شده
یعنی بجای اینکه آزادی و حرمت به جامعه هدیه کنند که مردم بتوانند از اولین حقوق اجتماعی خود بهره مند شوند میگو یند ماباید اجازه بدهیم و آنهم خرج دارد .. حق الصیغه را بدهید ..بقیه اش را خود دا نید و هر پوریشنی که دوست دارین و این آزادی را قدر بدانید..و زنان و مردان را بجای فرستادن در پارکها و رستورانها و تفریحات دوستانه و سالم ..آنهارا به چهار دیواریهای مسقف روانه میدارند..یکی نیست بپرسد پس چرا آنجارا خراب کردید و مسئولانش را دار زدید؟ خب از اول آنجا را مثل همه جای دیگر مصادره میکردید که امروز بکارتان بیاید.فقط مثل بقیهء موارد اسمش را یک اسم شرعی دهن پر کن مثلا "بیت سنت نبوی" میگذاشتید....بهتر نبود؟
دست انداز اسلامی
در دو هفته گذشته از خطیبهای مسلمان در کشور مصر گفت: اگر زنان در ادارات به همکاران مرد ، شیر بدهند شرعاً محرم و هلال یکدیگر هستند!!!!!!! ا

فقط یک سوآل از دولت..؟ خب این صیغه هارو کجا باید برد ؟فکری هم برای مکانش کردید؟...ا

شنیدم قراره کیوسکهای صیغهء شبانه روزی درتمام سطح شهر دایر کنند وچون امر اسلام و خداپسندانه و شریفی است که علمای دین ثواب بیحسابی بر آن قائل شده اند..طبق معمول برای قاپیدن فیض اخروی اهل بیت آخوندا ناثهمه؟ و بسیجیها و سپاهیها ونیروهای انتظامی و نسوانشان هم داوطلب شده اند در این امر خیر پا بپای فقها و آیات عظام از فیض اجرای چنین فریضهء شریفی بهره مند بشن و پای کیوسکهای سراسری و شبانه روزی صف بکشن و خدمت به آقایان کنند و مثل همیشه ثوابشو ببرن ..سخنگوی این شریفه ها اعلام کرده در راه میارزه با آمریکا که مارو تحریم کرده..و بنزین نداریم برای اینکه پمپها راکد نمونند و از بی بنزینی.. نیروی انسانی در منازل پای ماهوارهها هدر نره.. ما جایگاههای بنزین راهم جهت جلو گیری از ترافیک مراجعین مورد استفاده قرار میدیم ....که به اینوسیله سر صدای رانندههاهم که عمدتآ مردند درنمیاد.....یعنی بازهم پول ملت میره تو جیب دولت...بازم ناشکری کنید و بگید دولت بفکر ملت نیست....بازم بگید دولت احمدی نزاد بفکر تفریح جوونا نیست...

من جوان هیز مجردی هستم که بهر سوراخ سمبه ای سر میزنم تا اموراتم را بگذرانم...چون بر اثر فقر مالی قادر به ازدواج نیستم و فکر میکردم کار بدیه و حاج آقا بدش میاد روم نمیشد بگم دخترتو صیغه ای مخوام از روزی هم که دختر حاجی رو دیده ام شب و روز ندارم ولی حالا که دیدم خود حاجی پیشقدم این امر خیر شده از اینطریق دنبال دوتا آخوند باشرف میگردم برن خدمت حاجی که بانی این امر خیر شدن ..دخترشونو واسه یه چند روزی به صیغهء من در بیارن که اجر اون دنیا نصیب ایشون بشه و کیف این دنیا نصیب ما...گمون نمیکنم دیگه از جهت شما اشکالی داشته باشه.... درسته حاج آقا...؟ انشاله فکر نکنید شمارا با دلالهای خانهء عفاف اشتباه گرفتم...استغفرالله.

Saturday, July 14, 2007

چهل تاریخدان

این روزها سریال احمقانه ای به نام " چهل سرباز " از شبکه ی2 پخش میشه

که علاوه بر اینکه هیچ نقطه ی قوتی نداره کلی هم کارها و حرفهای احمقانه و

مسخره توش ردوبدل میشه . یکی از نقاط قوت کارگردان اینه که از یه مشت

غازقلنگ به جای اساطیر کهن استفاده کنه و ...ا

از اینا گذشته تو یه قسمتش دوتا اتفاق جالب افتاد :

رستم یه یا علی گفت و ادامه داد که این اسم شوری در من افکند " ا1

2 همه ی تاریخدانها و نیز ملت ایران برای اولین بار متوجه شدن که " پشوتن" دلاک حمام بوده نه شاهزاده

اونجایی که اسفندیار گفت : "پشوتن برایم آب بیاور میخواهم تن بشویم " ا

حالا ملت موندن پس اون همه خدم و حشم به چه دردی میخوره


وقتی " پشوتن قراره دلاکی کنه ؟؟" ا

Monday, April 23, 2007

برخورد با بدحجابي يا نغض قانون



برخورد نيروي انتظامي با شهروندان به جرم نوع لباس و پوشش انها كه از اول ارديبهشت اغاز شده است بر خلاف
: اصول3 و22 و23 و24قانون اساسي ميباشد
.................................................
اصل 3 بند7 - تامين آزاديهاي سياسي و اجتماعي در حدود قانون
بند14 - تامين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوي عموم در برابر قانون
اصل22-حيثيت، جان، مال، حقوق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردي كه قانون تجويز كند....
اصل23-تفتيش عقايد ممنوع است و هيچكس را نميتوان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مئاخذه قرار دارد(ظاهر هر كس ميتواند از خط فكري او ناشي شود)ا
اصل32-هيچكس را نمي توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي كند ...

.................................................

از اين روي اين اقدامات نيروي انتظامي نغض صريح قانون اساسي و ازادي هاي فردي است
و مسوليت ان و پيامدهاي منفي اين طرح ها بر عهده ي نيروي انتظامي و فرماندهان ان ميباشد

با توجه به انچه رفت نيروي انتظامي بايد هرچه سريعتر طرح را متوقف ساخته و نسبت به اعاده ي حيثيت افرادي كه متضرر شده اند اقدام كند,
كاري كه دير يا زود مجبور به انجام ان خواهد شد ‏

Sunday, April 15, 2007

مزدک، موبد شورشی


برای شناخت آيين مزدک،
بررسی دو بعُد ضروری است، نخست بينش و جهان بينی او و تأثير آن ميان مردم و طبقات گوناگون. دوم پايگاه اجتماعی ـ اقتصادی و تحولاتی که بوجود آورد. اما پيش از آن اشارهی مختصر به زندگی مزدک لازم است.گرچه از تولد مزدک آگاهی درستی در دست نيست، اما قدر مسلم در زمان قباد ساسانی (488ميلادی) مردی از شهر استخر فارس در مقام موبدی توانا ـ بنا به روايت طبری موبدموبدان «قاضی القضات» بود ـ دست به تفسير و اصلاحاتی در آيين زرتشت زد، تفسيری که به زند معروف گشت و بعدها هواداران او را زنديک ناميدند. مزدک با اقتباس از انديشههای يکی از حواريون مانی به نام بوندوس «Bundos» يا «زرتشت خورگان»(1) که مدتی به روم رفته بود، آيينی را پی نهاد که در اندک زمانی توانست پيروانی فزونی گرد آورد و حتا شاه ـ قباد ـ نيز به کيش او گرويد. اما چندی نگذشت که با مخالفت موبدان هوادار سلطنت و درباريان قدرتمند، نخست قباد برکنار و برادرش ـ جاماسپ ـ به سلطنت رسيد، سپس در توطئهی ناجوانمردانه، مزدک با گروه بيشماری از پيروانش (528م) کشته شدند.نکته قابل ذکر، بيشتر مورخان کشتار مزدکيان را به زمان پادشاهی خسرو اول نسبت میدهند، اما اين امر درست نيست وهنوز دو تا سه سالی به پادشاهی خسرو اول مانده بود. به عبارتی اين واقعه در زمان پادشاهی قباد رخ داد و خسرو هنوز وليعهد بود. اما اين که چگونه شد، قباد از مزدکيان روی برگرداند و پسرش ـ خسرو ـ توانست آنان را نابود کند، از نکات مبهم تاريخ است
.ادامه ی مطلب...کلیک کنید

مانی.

7 اسفند ماه هجري خورشيديماني انديشمند بزرگ ايران و روزي که اعدام شد26 فوريه سال 277 ميلادي« ماني» انديشمند بزرگ ايراني و باني مكتب «مانيكيسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد.اعدام ماني نتيجه نفوذ بيش از حد روحانيون آيين زرتشتدر دستگاه دولت ساساني ايران بود.ماني كه افكار اواز شرق تا چين و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقيده داشتكه معنويت و ماديت هميشه در تضاد هستند و همهمشكلات جهان و مسائل بشر از ماديات و مادي گريسرچشمه مي گيرد . ماني مكتب (ايسم) خود را برپايهمعنويت ، خوبي ، راستگويي ، دفاع از حقيقت و نيز اعتدال و ميانه رويدر زندگاني روزمره قرارداده بود و از اين جهت است كه مورخانو فلاسفه وي را «آموزگار معنويت» لقب داده اند. ماني مي گفتكه دلبستگي مطلق به ماديات و پيروي از نفس اماره است كه بشر رابه دروغگويي ، ارتكاب جنايت و انواع بدي كردن وادار مي كند. ويتاكيد داشت كه ماديات انسان را اسير و برده نفس خود مي كند،و خود خواهي و جاه طلبي فردي را به وجود مي آورد. طبقآموزش هاي ماني «ماديت» نبايد وارد وجود (ذهن) انسان شود وتاكيد داشت كه براي جلوگيري از ورود ماديات به وجود انسان بايد به آموزش و پرورش كودك توجه شود تا «انسان»، غير مادي پرورشيابد . بنابراين، بي جهت نيست كه ماني ايراني را يكي ازپدران «آموزش و پرورش» مي دانند ، و او بود كه فراهم آوردن وسايل آموزش و پرورش درست (داراي هدف) كودكان و نوجوانان رامهمترين تكليف مديريت يك جامعه (دولت) قرار داد. در فلسفه «ماني» جرميعني تجاوز به حقوق ديگران اعم از فرد يا جمع. او مي گفت «فرد معنوي» به حقوق خود قانع است؛ لذا در صدد تجاوز به حقوق ديگران بر نمي آيد، وهمين قانع بودن به حق، انسان را غرق لذت مي كند. فلسفه ماني برخلاف تصوف، خواهان معنويت مثبت، كار و كوشش عادي، انگيزه خدمت به جامعه، ثمربخش بودن و توليد است. ماني تا آن حد از گرايش مردم به مادياتوحشت داشت كه اعتدال در لذات جسماني را توصيه مي كرد از جمله اين كه مردهارا از توجه بيش از حد به « زن »كه ممكن است مرد را به راه نادرست بكشاندو آلوده سازد برحذر مي داشت. ماني در زندگي شخصي با خوردن گوشت و خوراكيهايي كه از مواد غير خالص تهيه مي شدند موافقت چندان نداشتو انسان را ذاتا گوشتخوار نمي دانست. فلاسفه اروپاييهنوز در گفته و نوشته هاي خود از انديشه هاب ماني نقل و به انها استناد مي كنند

Wednesday, March 07, 2007

و نکوبیم آب را در هاون

اگر از گذشته میگوییم

برای این است که در آینده پیشرفته و قدرتمند باشیم.

اگر از بیداد مذهب در گذشته میگوییم

برای اینست که در آینده کسی به تبلیغ مذهب نپردازد

و دیگر نگویند که کدام مذهب؟؟

و بگویند که مذهب نه.

و نیندیشند که بیگانگان و استعمارگران خوبی مردم را میخواهند.

و نیندیشند که شاه خوب هم وجود دارد.

و نگوییم جوانان در پی دین میگردند

و نیندیشیم که دزد ارباب است و احترامش واجب.

و نگردیم پی قدرت بالاتر .

و خجالت نکشیم از اینکه بگویییم انسان در پی نان است و جفت

ودگر هیچ نمیخواهد

و اینکه همه ی مذهبها هم این دو را می گیرند از او.

و نترسیم از اینکه بگوییم مذهب ما هم بد بود

.مذهب بود.

و بگوییم اگر "استالین" حاصل دستگاه "لنین" بود,

پس آخوند دزد هم میوه ی اسلام است

و موبد ستمگر زاده ی کیش زرتشت.

و نکوبیم آب را در هاون


مزدکمیرزا

Tuesday, March 06, 2007

پاسارگاد, آرامگاه کورش, نابود میشود

کورش بزرگ زمانی گفته بود :

ای آدمی‌زاد،


هر که باشی و از هر جا که بیایی،

و از آن ِهر زمانی که باشی،

زیرا می‌دانم خواهی آمد

، من کورشم

، که برای پارسیان این کشور پهناور را ساخته‌ام

،پس به این مشت خاک، که تن مرا پوشانده، رشگ مبر

هر کس آهنگ ویرانی آرامگاه مرا کند

اهورا مزدا او را نابود کند

Saturday, March 03, 2007

تاریخ جشن چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری



آیینی که بعضی با تنگ نظری و خرافات دینی خود آن را مورد بی مهری قرار دادند

یا حتا با افکار ناقص خود آن را آتش پرستی قلمداد کردن وتیشه به ریشه هویت ملی

و اصالت نسل جوان زدند و یکبار هم زحمت جستجوی حقیقت را به خود ندادند٬

ولی بکوشیم تا یان فرهنگ و این کتاب را همچون گوهری ارزشمند در صدف افکار خویش

بپرورانیم و حافظ این میراث بزرگ بشری باشیم تا دستخوش فراموشی نگردد و برای آیندگان باقی بماند.

در شاهنامه فردوسی٬ قصه (حدودا به هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد) از آنجا آغاز میشود که :

کیکاووس شاه که پادشاه عادلی بود و در زمان او آریاییان (ایرانیان) در قدرت

و عزت زندگی میکردند پسری داشت به نام سیاوش...

در آن زمان رسم چنین بود که پسران وقتی به سن پانزده سالگی میرسیدند میبایت

تحت آموزش استادان فن تیراندازی٬ ‌اسب سواری و

فنون جنگاوری قرار میگرفتند و جه بسا این آموزشها با سفرهای متعدد همراه بود.

سیاوش نیز که حالا به سن ۲۱ سالگی رسیده
است با کسب مهارتهای لازم و اندامی ستبر

و رشید از سفر طولانی باز میگردد و بوسه بر دستان پدر میزند ولی سودابه جوان

که همسر جدید و سوگلی کیکاووس بود یک دل نه صد دل٬ به او میبازد ولی در

شکار دل سیاوش ناکام میماند و سیاوش در هر بار تمنای نابجای وصال از سوی سودایه٬‌

به او میگوید که او را همچون مادر خود میداند و عشق را با خیانت به پدر آلوده به ننگ نخواهد کرد.

سودابه کینه سیاوش را به دل میگیرد و در پی انتقام از او٬ تهمت ناروای خیال تجاوز را

به سیاوش نسبت میدهد و کیکاووس که از شنیدن این موضوع دیوانه وار نعره میکشید

فرمان اعدام سیاوش را در واپسین سه شنبه سال صادر میکند ولی سیاوش پاک٬

برای اثبات پاکدامنی خود از پدر میخواهد تا از آتش بگذرد تا اگر به سلامت از آتش گران بیرون آمد

کیکاووس بداند که او مهر پدر را با هیچ عشق ناپاکی طاق نمیزند
.

در میان گریه عزیزان و دوستان٬ غم غروب صد چندان میشود... آتشی بزرگ فراهم میاید

و سیاوش با جامه سفید در سیاهی شب٬ به آرامی درون دود و آتش میرود ولی آتش با محبت

و گرمی مایه گرفته از محبت خداوند٬ سیاوش پاکر ار یه سلامت تا آنسوی دیگر بدرقه میکند

و غریو شادی از مردم بلند میشود و کیکاووس بیقرار٬‌که حالا آرزوی دیگری جز وصال

دوباره سیاوش نداشت او را با چشمان اشک آلود در آغوش میگیرد و از او تمنای بخشش میکند.

سودابه که شرمنده از دروغ و خطای خود شده بود به گناه خود اعتراف میکند

ولی به خواست سیاوش گناه او بخشوده میشود ولی سیاوش که میدانست از کینه سودابه و عشق سوزان او

در امان نخواهد بود در پی فرصتی است که دوباره به سفر برود ولی هر بار پدر مانع میشود............

دیری نمیگذرد که افراسیاب رویین تن که دشمن دیرینه ایرانیان بود با سپاهی بزرگ به جنگ

ایرانیان میاید ولی کسی از افسران سپاه جسارت رفتن به صحنه نبرد را ندارد

. در این هنگام سیاوش از پدر رخصت عزیمت به نبرد و رویارویی با خصم میکند

پدر درمانده است و رستم دستان و سربازانش را که اکنون در جبهه ای دیگر مشغول جنگ با

دشمنان ایران زمین هستند در بر ندارد٬ به ناچار مهر پدری را با نثار بوسه های آخرین

به سیاوش جوانش هدیه میکند و سیاوش فدایی با سربازان اندک راهی نبردی نابرابر میشوند
.

سیاوش و سربازان به سپاه دشمن میزنند و قراولان افراسیاب را نابود میکند و خبر با

پیک پیروزی به کیکاووس میرسد ولی پس از چند روز افراسیاب٬

جنگاوری ورزیده با سپاه سیاهش میرسد و دستش را به خون سیاوش ناکام آلوده میکند و


این خبر بسرعت در تمام ایران زمین میپیچد تا به گوش رستم میرسد و رستم که به خروش میاید

فرماندهی سپاهش را به برادرش میسپارد و با دسته کوچکی از سپاهش بسرعت

روانه جنگ با افراسیاب میگردد و برادر رستم و بقیه سپاه ایران نیز که از این خبر

سخت آشفته بودند در یورش سختی جنگ را با شکست دشمن٬ ‌یکسره میکنند



رستم به اردوگاه افراسیاب میرسد و پس از نبرد سخت و تن به تن

, خیال اهریمنی
و برای کمک به رستم در پی او روانه میشوند.اش را همراه او به درک میسپارد


و بدینسان سپاه افراسیاب٬ بدون فرمانده کاملا تارومار میگردد و خون سیاوش پایمال نمیگردد.




**********


آیین مهر و فرهنگ غنی و قهرمان پرور ایرانی٬ بجای سوگواری در

غم مرگ سیاوش(این افسانه واقعی یا واقعیت حماسی) شادی عبور سیاوش را از آتش را برمیگزیند

تا در هر سال به پاس پاکدامنی سیاوش و سیاوشان ایران زمین و محبت بی دریغ خداوند

به سیاوشان پاکدامن٬‌جشنی بر پا کنند و مرد و زن٬

یاد او را در دل زنده کنند و با پریدن از روی آتش خود را لایق سیاوش بودن بدانند.




مزدکمیرزا

Thursday, January 18, 2007

مکاتب نادانی

نادانی یا جهل چیست؟؟

نادانی این است که انسان بدون آگاهی به چیزی بدان اعتقاد داشته باشد

و نیز نادانی ابدی هنگامی ایجاد میگردد که انسان حاضر نباشد اعتقاداتش را
به بحث بگذارد
.
مکتب جهل چیست؟؟
مکتبی که مواردی را به گونه ای برجسته و حساس(مقدس) میکنند که نقد یا رد آزادانه ی

آنها دشوار گردد(مانند همه ی مکاتب اللهی). این مکتب ها به درستی رمز بقای خود

و ادامه ی چپاول مردم را در نادانی دیده اند

.
مکاتب جهل به مردم در باره ی وارد کردن ایراد و سوال به مقدسات هشدار میدهند


و هتا آنان را از فکر در آنباره باز میدارند(برای نمونه در اسلام بحث درباره ی چیستی

خداوند منع شده و انرا راهی به سوی کفر میشمارند) البته مکتب نادانی راه را درست برگزیده است

و در زمانهای درازی انسانها را به زیر کشیده و آنان را به دفاع از عامل بدبختی خود واداشته است.


پیروان جهل چه کسانی هستند؟؟

انسانهایی که این مکاتب را میپذیرند و یا با وارد شدن آنها به زندگیشان مخالفت نمیکنند

پیروان جهل را تشکیل میدهند. تعداد این افراد بسیار زیاد و بویژه در جوامع دین زده

اکثریت مطلق را تشکیل میدهند. و بدبختانه شمار آنان در بین تحصیلکرده های این جوامع

نیز بسیار زیاد است.

چرا پیروان نادانی از بدبختی خود دفاع میکنند؟؟

در ابتدای پیدایش اینگونه مکاتب معمولا مردمی که بدان میگروند در بدترین

وضع ممکن زندگی میککنند و سراسر زندگی گذشته ی خود را فنا شده میبینند

و از آینده نیز چیزی جز زجر و بدبختی را انتظار ندارند برای این

افراد اعتقاد به یک پشتیبان بزرگ و نیز زندگی مرفه پس از مرگ(حربه ی اساسی مکاتب نادانی)میتواند

افکار آنان را از جهنم روانی که به درستی میبینند رهایی داده و آرامشی روانی در آنان ایجاد نماید

با گذشت زمان این اعتقادات در نسلها نهادینه شده و تعالیم مکتب با بهبود شرایت زندگی نیز

امکان بازنگری در آنرا نمیدهد



ایرانیان عزیز راستی و درستی ومعنویت و سعادت در آسایش همه ی

انسانهاست و سعادت جز با بهره مندی همه از نعمتها و لذتها ی دنیا

ممکن نیست.

مزدکمیرزا

Monday, January 15, 2007

بردگی جاودان


هرچند که گفته ها درباره ی زرتشت و فلسفه ی او درست است

وشکی در باره ی نیت متعالی زرتشت و برخی از به اصطلاح رسولان

خداوند وجود ندارد و میتوان دریافت که هدف برخی از آنان اصلاحات اجتمایی

و ساماندهی زندگی مردم بوده است.ولی تاریخ به ما می آموزد که هر مکتبی

که به نوعی خود را به شرایط و موجودات خیالی (اهورامزدا-الله و...) مربوط

سازد در نهایت موجب ایجاد فساد و بردگی و بدبختی توده ی مردم میگردد و

افراد سودجو و قدرت طلب در هر حال با بهره گیری از همان سوراخ موش

موجودات خیالی مقدس شده(اهورامزدا- الله-شیطان و...)بر مردمی چیره میشوند که در

گذر زمانهای دراز به این مقدسات باور قلبی یافته اند و می اندیشند

که خلقتشان بر اساس همین سوراخ موشهای در ظاهر مقدس شکل یافته و هتا

اندیشه ی مخالفت با آنرا به سر راه نمیدهند. شما میتوانید نظیر این را در افکار

مسلمانان-مسیحیان و .. ببینید.که هتا اگر کلیسا با زور و همت عده ای مترقی از حکومت

ساقط شد باز مسیحیان به کلیسا و رهبران آن تعلق خاطر دارند. غافل از اینکه کلیساییان

همواره در اندیشه ی بازگشت به حکومت و ازسرگیری آدمسوزی و شکنجه گری به سر

میبرند و هنوز حسرت آنروزها را میخورند. اگرچه مسیح خوب بوده باشد(بر

فرض مثال) ولی در نهایت همان مقدساتش مردم را به خواری کشاند و البته تنها مردم

تهیدست را.اگر چه مسیح فرصت همکاری با سرمایه داران و غارتگران را نیافته باشد

ولی دین او به همت همین اربابان سرمایه گسترش یافت و همیشه در خدمت آنان خواهد بود
.
این شرح برای همه ی مکاتب به اصطلاح اللهی به همین شکل خواهد بود


دین گرچه با شهریاری آمیخته نباشد ولی بر آن تاثیر گذار خواهد بود ومردم از گزند


ادیان هیچگاه در امان نخواهند ماند(نمونه ی آن را در تاثیر کلیسا بر انتخابات در آمریکا

میبینیم که مذهبیون همیشه ریاکار "بوش" را به سبب اداهای مذهبی و رفتن به کلیسا و

مخالفت با همجنسبازها و ایجور حرامزاده بازی ها و... تبلیغ میکنند)ا

دوستان خوب ایرانی آگاهی و خرد هنگامی بدست می آید که دیگر کسی برای اجسام

خیالی و واهی ارزشی قائل نشود . زمانی که همه در برابری و آزادی به سر ببرند و

کسی را بر دیگری برتری نباشد.و زمانی که کسانی که ادعای ارتباطات اللهی دارند

مزحکه گردند
.
ایرانیان عزیز در رد یک مکتب وجود یک خدا کافیست.و یا وجود موجودی مقدس. هتا


اگر این مکتب زمانی مفید بوده باشد در گذر زمان فاسد میگردد

راه سعادت آزادیست و برابری است


با آرزوی ایران برابر و آزاد

مزدکمیرزا

Tuesday, January 02, 2007

حرامزاده مرد


مرگ" صدام حسین" در عراق به جز یه عده پدرسوخته ی

بی شرف بقیه رو خوشحال کرد که بیشترشون عرب بودن

که البته دلیل ناراحتیشون یا همدستی با صدام(عراقیها) و یا

پولهایی هست که صدام بهشون میداد(فلسطینیهای مظلوم) و

یا از سر نفهمیه(بقیه ی اعراب)ا
.
ولی کشته شدن یه حرامزاده به دست آمریکایی ها که به جز

پول نباشه مادر خودشونو هم نمیشناسن ارزش زیادی نداره

و دردی از مردم فقیر و کارگر درمان نمیشه
.
این حرومزاده نشد یه قرمساق دیگه. اینا تمومی ندارن.

باید یه بار برای همیشه نسل اینارو برداشت. این دیکتاتورها

و سرمایه دارهای حرومزاده رو باید کشت.این تنها راه پیش روی

مردمه.وگرنه خوشهالی کشته شدن یه دیکتاتور پست

به دست یه سرمایه دار نکبت. الکی و برای گول زدن مردمه.

مگه با رفتن "صدام" به درک وضع زندگی کسی بهتر میشه؟ا

هدف نهایی همه ی حرومزاده ها یکیه و اون پول درآوردن

از بدبختی مردمه چه صدام و چه اون مادر قهبه هایی که دارش زدن


مزدکمیرزا

Monday, January 01, 2007

داستان سرگذشت مزدک در شاهنامه

داستان سرگذشت مزدک در شاهنامه را در بخش نوشته ها گذاشتم

سعی کنید بخونید

مزدکمیرزا
http://www.mazdakebamdad.blogspot.com